درباب ملت عشق ققنوس

ساخت وبلاگ

ازکسی که برای اولین باردرعمرش به اذان صبح گوش می دهد بپرسید صدایی که می شنودبه چه می ماند.احتمالاچنین می گوید:اسرارآمیز غیرعادی مسحورکننده. امادرعین حال ماوراءالطبیعی فراترازادراک حتی تکان دهنده. درست مثل عشق!

خنثی قهقه زد.یعنی چه؟ یعنی آدمها را مثل کتاب می خوانی؟ عجب چرت و پرت می بافی به هم.
گفتم: هر انسانی به کتابی مبین می ماند در جوهره اش؛منتظر خوانده شدن.هرکدام از ما در اصل کتابی هستیم که راه می رود و نفس می کشد.کافی است جوهره مان را بشناسیم.فاحشه باشی یا باکره؛ افتاده باشی یا عاصی،فرقی نمی کند؛ آرزوی یافتن خدا در قلب همه ی ما،در اعماق وجودمان پنهان است.از لحظه ای که به دنیا می آییم، گوهر عشق را درونمان حمل می کنیم. آن جا می ماند به انتظار کشف شدن. این یکی از قاعده هاست.
 
نوشتن در خصوص این کتاب سخته و به نوعی بحث برانگیز
کتاب در مورد افراد مختلفی با رویکردهای مختلف و با شخصیت محوری شمس تبریزی که نمادی از مسلمان عاشقه صحبت میکنه، اگر با دید مسلمان منطقی به کتاب نگاه کنیم ، کتابی پر از کفر میبینیم و شمس را ملحد میشناسیم همانطور که اطرافیان مولوی در قونیه و عالمان آن عصر شناختند، بهمین دلیل صحبت در مورد این کتاب سخته، توصیه من به خوندن کتاب پله پله تا ملاقات خدا از دکتر زرین کوب قبل از خوندن این کتابه، دکتر زرین کوب خیلی علمی تر و دقیق تر برخورد شمس و مولانا را تفسیر کرده و بهتر به سوال شمس از مولانا که زندگی مولانا رو زیر و رو میکنه میپردازه، اما الیف شافاک کتابی شیرین و دلچسب ارائه داده که به طور ضمنی انسان دور از اسلام رو بطرف اسلام میکشونه و دیدی مثبت از اسلام ارائه میده، که شاید حقیقت باشه من نمیدونم چون اونقدر در عشق خدا هضم نشدم شاید دست و بال همه ما بسته است شاید نمیدونیم شاید هم هزار دلیل داریم.
- خدا هر لحظه در حال کامل کردن ماست چه از درون چه از بیرون هر کدام ما اثر هنری ناتمامی است هر حادثه ای که تجربه میکنیم هر مخاطره ای که پشت سر میگذاریم برای رفع نواقصمان طرح ریزی شده پروردگار به کمبودهایمان جداگانه میپردازد زیرا اثری که انسان نام دارد در پی کمال است.
یادگاری برای آیندگان...
ما را در سایت یادگاری برای آیندگان دنبال می کنید

برچسب : ملت عشق, نویسنده : رضا yadegari بازدید : 74 تاريخ : جمعه 13 دی 1398 ساعت: 19:11